مسیر پر فراز و نشیب خوانندگان در تغییرات این روز های موسیقی پاپ
آوای فردا_محمدحسین عسگرینیا: در بخش اول یادداشت در جستجوی گنج، سعی را بر این داشتیم تا خوانندگانی که با تکیه بر تواناییهای خود اقدام به انتشار آثار خود میکنند مورد بررسی قرار دهیم؛ در قسمت دوم این یادداشت سعی میکنیم به بررسی جوانب کار هنرمندانی که توانستهاند طبق نظر هوادارانشان عمل کرده و تغییرات مثبتی را در سبک اجرا و قطعات خود ایجاد کنند بپردازیم.
برعکس اوج گرفتن در بازار موسیقی داخلی که گاه خوانندگان با یک قطعه خود را بر سر زبانها میاندازند، سقوط یک خواننده فرآیندی زمانبر است. سقوطی که بعضی اوقات خود خواننده متوجه آن میشود و در صدد رفع آن بر میآید اما هر چه بیشتر تلاش میکند، نمیتواند در مقابل شیب سقوط خود بایستد.
در سالهای نهچندان دور، خوانندگانی بودند که به واسطهی قطعات ماندگار و به یاد ماندنی خود توانستند درخششی خیره کننده را از خود در تاریخ موسیقی ایران برجای بگذارند، خوانندگانی که توانسته بودند جایگاهی ثابت و کمنوسان را برای خود ایجاد کنند اما به مرور جایگاهشان به خطر افتاد و آنان که نتوانستند خود را با تغییرات موجود در بازار موسیقی تغییر دهند به دست فراموشی سپرده شدند.
خوانندگانی همانند استاد محمد اصفهانی و علیرضا عصار که جزئی از شناسنامهی موسیقی ایران هستند و در سالهای نهچندان دور تمام توجه بازار موسیقی برروی نام آنها معطوف بود، با موج جدید حضور خوانندگان نسل جدید، به مرور از کانون توجه خارج شدند و خوانندگانی با سبک های جدیدتر جای آنها را در مارکت موسیقی گرفتند.
خوانندگانی که هنر و سبکشان به نیاز بازار نزدیکتر بود توانستند پلههای ترقی را چند در میان طی کنند و زودتر از آن چه که توقعش را داشتند، اسم و رسمی برای خود دست و پا کنند. شاید بتوان یکی از پیشگامان موسیقی پاپ در کشور را رضا صادقی نامید؛ خوانندهای که با قطعات بینظیر خود، خیلی زود جایگاه خوبی را در میان طرفداران موسیقی پاپ بدست آورد و توانست مزد زحمات و استعدادش را با درخشش کمنظیری در دههی ۸۰ به دست آورد؛ درخششی که با استقبال عموم مردم از آلبومها و تک آهنگهای وی آغاز و به تیتراژ سریالها و فیلمهای سینمایی کشیده شد.
زمانی که رضا صادقی در اوج بود و جادهی پر فراز و نشیب موسیقی پاپ داخل کشور را با کمک هنرمندان دیگر برای بقیه هموار مینمود و به نوعی هواداران موسیقی پاپ را با موسیقی پاپ داخلی آشتی میداد، حضور چهرههای جدید با سبک و سیاق متفاوت، صادقی را از کانون توجهات دور کرد؛ جایگاهی که برای وی تا مدتها ثابت مانده و در هر شهر و دیار رضا صادقی را به پر دیدن سالن عادت داده بود، دستخوش تغییر شد.پ هنرمندانی جوانتر با قطعاتی ریتمیکتر و شادتر به رقابت با قطعات اکثراً اسلو پاپ(slow pop) صادقی آمده بودند و گوی سبقت را از وی ربودند.
رضا صادقی به کناره رانده شده بود و نسل جدید به دنبال هیجان و انرژی بیشتری در آهنگ و کنسرتها بودند. کاری که تقریبا تا به آن روز رضا صادقی از انجام دادنش سر باز میزد و به سبک همیشگی خود وفادار مانده بود. در روزگاری که همه بر این باور بودند که رضا صادقی هم به تاریخ مارکت موسیقی ایران خواهد پیوست و روز به روز در جامعه موسیقی کم رنگتر از گذشته خواهد شد، رضا صادقی با صبر و دیدی متفاوت پای حرف هواداران خود نشست و دست بهکار شد. رضا صادقی که از سال ۱۳۷۲ سابقه فعالیت و تولید آلبومهای غیر رسمی خود را شروع کرده بود و تقریبا هر سال یک آلبوم و چند تک آهنگ از خود منتشر کرده بود، پس از وقفهای دو ساله از آلبوم “شب بارونی” مشغول گردآوری آلبوم جدید خود، “یعنی درد” شد.
آلبومی که از نظر فکر و احساس همان احساس و تفکر رضا صادقی گذشته را در کالبد خود داشت ولی با این تفاوت که با تغییر دیدگاه سعی بر آن شده بود به دیدگاه مخاطبان رضا صادقی نزدیکتر شود؛ صادقی پس از انتشار این آلبوم با بیان این که سعی بر آن داشته که این آلبوم با سلیقهی هوادارانش باشد، نشان داد که خواننده ای شجاع و ریسک پذیر در عرصه موسیقی است.
خوانندهای که با درک نیاز تغییر در سبک کاری خود و با تکیه به اطلاعات خود در زمینه موسیقی از تغییرات نترسیده و دست به اتفاقی کم نظیر در بازار موسیقی داخلی میزند. شاید تنها آلترناتیوی که میتوانست دوباره نام رضا صادقی را زنده و بر سر زبانها بیاندازد، تغییر سبکی سنجیده بود که صادقی بدون ترس از این تغییر، آنرا انجام داد و به موفقیتهای گذشتهی خود نزدیک شد.
فصل تازهای که رضا صادقی به تازگی آن را برای هواداران و موسیقی پاپ به ارمغان آورده نشانهای واضح از این موضوع میباشد که همیشه تکرار جوابگو نخواهد بود و گاهی برای پروانه شدن نیاز به شکافتن پیلهای است که سالها دور خود تنیدهای؛ بدون شک وفاداری وانتقادات سازندهی هواداران در موسیقی داخلی ما که از نبود برنامهها، افراد متخصص و منتقد رنج میبرد میتواند سهم بزرگی در این برههی حساس برای هنرمندان ایفا کند؛ نقشی همانند چراغی پر فروغ در جادهی پر پیچ و خم و تاریک تغییرات که بدون چراغ راهی جز پوچی و تباهی در مقابل خواننده نخواهد گذاشت.
البته در این راه به جز منتقدان نیاز به باوری قوی و ذهنی مطمئن برای تغییر در درون خود هنرمندان حس میشود که فرق انتقادات سازنده و مخرب را به خوبی متوجه شوند و بتوانند به درستی از انتقادات استفاده کنند.
رضا صادقی تنها نمونهای نیست که توانست با تغییر نگرش و نزدیکتر کردن دیدگاه خود به حامیانش به موفقیت دست یابد؛ هستند خوانندگانی که توانستند با نزدیک شدن به سلیقه مخاطبشان به صورت کوتاه مدت یا بلند مدت خوش بدرخشند و از دوران رو به سقوط خود، رو به اوج برگردند و روشی را در پیش گیرند که ماندگاری آنها را در مارکت موسیقی طولانیتر و پر رنگتر کند.
در چند سال اخیر خوانندگان سعی را بر این داشتهاند تا با جمع آوری نظر اکثریت طرفداران خود ریسک کمتری را متحمل شده و خود را به آرامش نسبیای برسانند.
نظرسنجیهایی که هر چند وقت یکبار در فضای مجازی خوانندگان مشاهده میکنیم که انتخاب نوع سبک موسیقی را بر عهده مخاطبشان قرار میدهند، بیانگر زیرکی و هوش خواننده است که سعی بر دوری از روش آزمون و خطا یا تغییر سبک کورکورانه دارد.
میتوان نتیجه گرفت که با نگاه مارکتی که به موسیقی در بین هواداران به وجود آمده، خوانندگانی در این عرصه موفق تر خواهند بود که بتوانند با تمرکز بیشتری در این عرصه اقدام به تولید و انتشار آثار خود کنند.
اما آیا این موفقیتها، زودگذر و لحظهای خواهند بود یا باعث ماندگاری هم میشود؟!
منبع: اختصاصی آوای فردا
دیدگاهتان را بنویسید