اخبار هنرمندان موسیقی


آخرین آلبوم ها
classical music main 2

هم‌نوا با موسیقی مازندران

تحقیقی بر موسیقی پربار استان مازندران؛ مردمان مازندران با موسیقی مازندران و فرهنگ مازندران خو گرفته‌اند و در همه مراحل زندگی خود با موسیقی ارتباط خاصی دارند از مراسم عروسی تا عزاداری وزندگی روزمره در این مقاله به انواع موسیقی در کار وزندگی مردمان مازندران استفاده می‌شود اشاره‌کرده‌ایم:

آوای پاپ_محمدرضا سعیدی: مازندران، استان ساحلی شمال ایران از شرق با گرگان، از جنوب با سمنان و تهران، از مغرب با گیلان و از شمال با دریای خزر هم‌جوار است. این وضعیت خاص جغرافیایی باعث شده است فرهنگ موسیقی مازندران در ناحیه شرقی با خراسان و ترکمن‌صحرا آمیخته شود و در غرب، کمابیش خصایص موسیقی گیلانی را داشته باشد. در مازندرآن‌هم مانند اکثر نقاط ایران، موسیقی با زندگی مردم همراه و عجین است. در شالیزارها، جنگل‌ها، دریا، در آداب شادی و عزا و در همراهی با مراسم مذهبی، موسیقی مازندران نقش چشمگیری دارد. بر اساس روش پیشین و با توجه به واقعیت‌های موجود، موسیقی مازندران را به ۲ گروه عمده تقسیم می‌کنیم: موسیقی با متر آزاد، موسیقی با متر معین مقام خوانی از شرق تا غرب موسیقی مازندران با متر آزاد شامل آهنگ‌هایی است که در قالب مقام‌ها و باحالت آوازی اجرا می‌شوند. مقام خوانی از شرق تا غرب مازندران رایج است و مقام‌ها در شکل‌ها و نامهای گوناگون متجلی می‌شوند

مردمان مازندران با موسیقی مازندران و فرهنگ مازندران خو گرفته‌اند و در همه مراحل زندگی خود با موسیقی ارتباط خاصی دارند از مراسم عروسی تا عزاداری وزندگی روزمره در این مقاله به انواع موسیقی در کار وزندگی مردمان مازندران استفاده می‌شود اشاره‌کرده‌ایم:

موسیقی کار

موسيقي كار زماني شكل مي‌گيرد كه فردي مشغول انجام كاري است. اين نوع موسيقي خلق‌الساعه است و در موسیقی مازندران آداب و فرهنگ منطقه را نشان می‌دهد و در زندگی مردم مازندران این شده مانند آواهایی که در برداشت یا کاشت محصول زمزمه می‌کنند که موسیقی آوازی و تعزلی است مانندكتولی، «كله‌حال»، «طوری» یا «امیری»، «نجما» و «صنم» از جمله آوازهای تغزلی این منطقه است كه هریك وصف حال عاشق و معشوق و دلدادگی است كه در بخش‌هایی از آن مسائل اجتماعی، فرهنگی، عرفانی و عشق به ائمه و اطهار دیده می‌شود؛ اما بیشتر برای دام. کشاورزی عشق می‌ورزیدن در این میان کتولی بیشترین کاربرد آوازی بین کشاورزان و دامداران دارد که این آواز به كردبیات دشتی و حجاز ابوعطا شباهت دارد و بیشتر در حین كاركردن معمول است و به همین خاطر از واژه‌های «جان»، «جانا»، «هی»، «ای» و غیره كه گویای نفس تازه كردن است، استفاده می‌شود. این آواز با لله‌وا (نی محلی) یا سرنا اجرا می‌شود ولی درچوپانان و دامداران و کشاورزان لله وا معمول‌تر است.

موسیقی چوپانی

موسیقی چوپانی که توسط ساز لـله وا اجرا می‌شود شامل قطعات ذیل است:

1-کتولی

آواز کوه و صحرا و آواز دشت، آواز مردان وزنان خسته شالیزار، آوازی است که سینه‌به‌سینه تداوم‌یافته و تداعی‌کننده خاطرات هر مرد و زن مازندرانی است. کتولی از قطعات موسیقی سازی نیز محسوب می‌شود. کتول نام شهری است در شرق مازندران به نام علی‌آباد کتول. بعضی‌ها اعتقاددارند که این آواز مربوط به این منطقه است.

موسیقی آوازی کتولی می‌تواند آواز همراه با لله وا خوانده شود و یا اینکه به شکل تک‌نوازی با ساز لله وا انجام می‌گیرد.

2-غریبی

غریبی یکی دیگر از نواهای چوپانی است که در دستگاه شور ارائه  شود، گویا چوپانان این ملودی را در غریبی یا غربت می‌نواختند. چوپانان برای کار چوپانی گاهی اوقات مجبور بودند که دور از دیار خود به کار چوپانی بپردازند هرگاه که دل‌تنگ می‌شدند و هوای ولایت می‌کردند غربت را در خود حس کرده و با لـله وا آهنگ غریبی را می‌نواختند و این ملودی بر اساس این عنوان را دارا شده است.

3- میشی حال

در مازندران به گوسفندان ماده میش می‌گویند و به لحن یا ملودی هم حال اطلاق می‌نمایند.

میشی حال ملودی مخصوص گوسفندان است و برای گوسفندان بسیار مهیج است. این باعث می‌شود که گوسفندان در هوای سرد و برفی بتوانند غذای خود را بیابند و از گرسنگی  درآیند. میشی حال در دستگاه شور استو از ریتم 6/8 برخوردار است اگر ملودی را در شور (ر) فرض نماییم محتوای اصوات ملودی از (دو) تا (لا) نسبت به نت شروع تجاوز نمی‌کند.

هنگامی‌که زمستان از برف پوشیده شده و چرانیدن گوسفندان برای چوپانان بسیار دشوار است و چوپان چاره‌ای ندارد تا با ترفندی گله خود را به یافتن علوفه ترغیب کند؛ در چنین حالتی با نواختن میشی حال با سازش یعنی لله وا گوسفندان تهیه‌شده. به دنبال غذای خود از زیر برف‌ها می‌گردند و به‌اصطلاح محلی دست کند کرده و به چریدن علف‌های زیر برف مشغول می‌شوند

4- دنباله میشی حال

این ملودی که بعد از میشی حال نواخته می‌شود و معمولاً پس از چریدن گوسفندان یعنی به هنگام مراجعت به روستا، چوپان برای برگرداندن گوسفندان به چفت، این ملودی را می‌نوازند و گوسفندان که به‌اندازه کافی چرا کرده‌اند با شنیدن دنباله‌ی میشی حال متوجه می‌شوند که موقع برگشتن است و ازاین‌رو به‌طرف چفت حرکت کرده و با همراهی چوپان به چفت می‌روند. دنباله میشی حال ازنظر فواصل مانند میشی حال است.

5- کیجا کرچال یا کرچال

کرچال به معنی داربست است و توسط آن جاجیم و گلیم و نوعی پارچه پشمی ضخیم به نام چوخا بافته می‌شود. کیجا هم در مازندرانی به معنی دختر است.

به نظر می‌رسد این ملودی در وصف دخترانی است که در پای دستگاه کرچال نشسته و مشغول جاجیم‌بافی یا گلیم‌بافی هستند نواخته شده است. این ملودی در گوشه‌ی شوشتری و اشاره به بیداد، دستگاه همایون قرار دارد این ملودی از ریتم 4/4 برخوردار است و گردش ملودی تا فاصله پنجم صورت می‌گیرد. برخی از روستاییان معتقدند که این ملودی در وصف معشوقه چوپان که جاجیم‌باف بوده به‌وسیله چوپان با ساز لله وا نواخته می‌شود.

6- عباس خوانی

این ملودی جزو موسیقی آئینی است که با ساز لـله وا  ابداع‌شده و در موسیقی چوپانی ظاهرشده است. عباس خوانی از تعزیه حضرت عباس (ع) که از مجالس بسیار برجسته و شاخص تعزیه است الهام گرفته‌شده ولی در حال حاضر جزو موسیقی سازی محسوب و با لـله وا نواخته می‌شود.

گمان می‌رود به خاطر عزیز بودن این تعزیه و جای گرفتن در دل مردم، این ملودی از زبان ساز هم بیان‌شده باشد و ملودی سازی آن‌هم از این طریق شکل‌گرفته باشد.

عباس  خوانی فاقد ریتم و متر است و در بیات ترک یکی از آوازهای دستگاه شور نواخته می‌شود البته عباس خوانی در چهارگاه هم قابل‌اجرا است.

ملودی از فاصله سوم تونیک شور شروع و در همان فاصله ختم می‌شود وسعت اصوات مورداستفاده ملودی تا فاصله ششم است یعنی اگر بیات ترک تا فاصله سوم شور (ر) را در نظر بگیریم حدود اصوات نت‌های دو تا لا خواهد بود.

7- زاری
ملودی زاری در دستگاه شور و بر مبنای داستانی استوار است، این ملودی آن‌قدر سوزناک و دردآلود بود که غم بزرگی را حکایت می‌کرد. این ملودی نوظهور، زاری نام گرفت که در حال حاضر به موسیقی چوپانی تعلق دارد. معمولاً این ملودی در هنگام حزن و اندوه چوپانان نواخته می‌شود و کاربرد خاصی ازنظر ملودیک ندارد.

این ملودی بر اساس داستانی استوار است:

دو برادر جوان که چوپان گله بودند و به‌نوبت گوسفندان را به چرا می‌بردند. برادر بزرگ‌تر یعنی ابراهیم تازه ازدواج‌کرده بود روزی که نوبت او بود برای گوسفندان را از برادرش تحویل گرفت و راهی دشت شد و گوسفندان مشغول چراییدن شدند و شب‌هنگام گوسفندان را در دامنه خوابانید. در میان گله قوچی بود که برحسب عادت نیمه‌های شب حرکت می‌کرد و گوسفند آن‌هم به تبعیت از او پشت سرش شروع به حرکت می‌کردند چوپان به خاطر جلوگیری از این قضیه شاخ قوچ را با ریسمان به‌پای‌خود بست و چون گرگ‌ها معمولاً از دامنه به گله حمله می‌کنند در بالای بلندی خوابید تا از حمله گرگ‌ها جلوگیری کند.

نیمه‌شب قوچ برحسب عادت می‌شود و چرا کنان به راه افتاد تا اینکه ریسمانی که به‌پای چوپان بسته‌شده بود کشیده شد چوپان بیدار شد قوچ طناب به‌شدت کشید و چوپان تعادلش به هم خورد سقوط کرد و قوچ همراه چوپان سقوط کرد و چوپان کشته شد.

صبح روز بعد نوبت برادرش بود برادرش به میعادگاه رسید دید برادرش نیست بالای بلندی رفت تا شاید برادرش ببیند برادرش را مرده یافت او با حال زار به‌طرف روستا حرکت کرد و با همان حال قطعه‌ای را فی‌البداهه می‌نواخت که بسیار سوزناک و حاکی از غم بزرگی بود. همسر ابراهیم از دور با شنیدن این ملودی متوجه این فاجعه می‌شود.

این ملودی را ((زاری)) نام نهادند و هنگام حزن و اندوه چوپان نواخته می‌شود و در دستگاه شور است. ملودی زاری دارای ریتم 4/4 است و سرعت ریتم آرام و کشیده اجرا می‌شود.

8- کمر سری

کمرسری نیز در دستگاه شور است هنگامی‌که گوسفندان در دامنه‌های سرسبز به چرا مشغول‌اند و علف‌های بکر و دست‌نخورده را می‌چرند چوپآن‌هم به خاطر تکمیل نمودن چرای گوسفندان در کمرکش سنگی نشسته و بالـله وای خود ملودی کمرسری را می‌نوازند تا گوسفندان تا با هیجان و اشتهای بیشتری به چرا مشغول شوند.

این ملودی در شروع به‌صورت آوازی از عشاق دشتی شروع‌شده ولی بعداً ریتم و متر مشخص به خود گرفته و با ریتم 6/8  ادامه می‌یابد. ملودی کمرسری به دو بخش کمرسری اول و دوم تقسیم می‌شود.

بعد از کمرسری اول دوباره پایه کمرسری اول یعنی همان عشاق تکرار شده و در قسمت کمرسری دوم دارای متر 2/4 می‌شود؛ و در دستگاه شور ختم می‌شود.

یادآوری این نکته ضروری است که قسمت اولِ کمر سری با تک سری یکی است.

9- دخترعمو جان

این ملودی در دستگاه شور و فاقد کلام است ولی اخیراً شعری بر آن تصنیف شده است، همچنان این ملودی از ریتم 6/8 برخوردار است، وسعت ملودی از یک اکتاو تجاوز نمی‌کند؛ و از داستانی حکایت می‌کند:

دریکی از روستاهای مازندران جواني فقیر زندگی می‌کرد كه چوپان قراری (روزمزد) گوسفندان اهالی محل بود. اين جوان عموی ثروتمندی داشت که بیشتر گوسفندان نزد او برای عمویش بود. عمو برای اینکه هم برادرزاده فقیر را کمک کرده باشد و هم چوپان گلش در نزدیکی او باشد کلبه‌ای (اتاق) کوچکی در نزدیک خود به جوان داده بود تا در آنجا زندگی کند… به‌تدریج جوان دل داده دخترعموي خویش و دخترعمو هم عاشق او می‌شود. پدر دختر به دلیل فقر جوان با ازدواج آن‌ها مخالفت می‌کرد و لذا بين اين دو يار فاصله حکم‌فرما بود.
جوان در طول روز و یا همچنین هر غروب که از چرای گوسفندان به خانه برمی‌گشت بانوای لَلِه وای خود با دخترعمویش به دلدادگي می‌پرداخت؛ و بدین طریق دخترعمو کاملاً بانوای لَلِه وا پسرعمویش آشنا بود. اين رمز و راز بين آن‌ها ادامه داشت تا ازقضا روزي دزدان به گله حمله‌ور شده و گله از وحشت پراکنده می‌شود، دزدان از چوپان می‌خواهند تا گله را یکجا گردآورد، چوپان نی را به دست گرفته بر بلندي می‌رود تا در ظاهر گوسفندان را به آرامش فراخواند ولی درواقع بانی خود شعر زير را دميد. كه به دخترعمویش این پیغام را برساند و به او تفهیم ‌کند که موردحمله دزدان قرارگرفته است. دخترعمو متوجه می‌شود و تمام اهل محل را باخبر می‌کند و با آمدن آن‌ها دزدان فراری می‌شوند عموی جوان هم که متوجه عشق آن دو می‌شود با ازدواج آن‌ها موافقت می‌کند.

10-چرا حال

ملودی است که هنگام چرای گوسفندان نواخته می‌شود.

11-چپون حال یا کِردِ حال

یکی از نغمه‌هایی است که چوپان هنگام کار با لله وای خود می‌نوازد و به‌نوعی بازتابی از زندگی چوپانی است.

12-تِک سریِ

این ملودی نیز همانند چپون حال توصیفی از زندگی چوپانی دارد.

موسیقی کشاورزی

موسیقی کشاورزی موسیقی است که آمیخته با زندگی مردم است و هنگام کار کشاورزی زمزمه از ترانه‌هایی در مورد کاری که در حال انجام دادن هستند می‌خوانند.

کشاورزان مازندرانی در هنگام کار، آواز کتولی سر می‌دهند و یا تبری و طالبا زمزمه می‌کنند و گاه دوبیتی‌های مختلفی را که در موسیقی این دیار به «کیجاجان» شهرت دارد، می‌خوانند

اعتقاد بر این است که قطعه ((سماع حال)) مربوط کشاورزی و هنگام برداشت محصول نواخته می‌شود

سماع حال

در مازندران به رقص سماع می‌گویند، چنانکه از نام قطعه برمی‌آید سماع حال یعنی ملودی مخصوص به رقص که در دستگاه سه‌گاه نواخته می‌شود البته این ملودی با سرنا و نقاره هم اجرا می‌شود که اجرا با سرنا و نقاره آن بیشتر در عروسی‌ها معمول است و در اینجا هم امکان دارد از طریق شنیدن آن به موسیقی چوپانی راه‌یافته باشد ملودی سماع حال در دستگاه سه‌گاه و از ریتم 6/8 برخوردار است و تا آخر ملودی ریتم تغییر نمی‌کند. اعتقاد دیگر بر این است که این ملودی در هنگامی‌که کشت کامل برداشت‌شده در سر خرمن یا زمین کشاورزی  بعد از اتمام کار کشاورزی  نواخته می‌شده و کشاورزان  با این آهنگ به رقص و پای‌کوبی می‌پرداختند.

موسیقی چاربیداری

موسیقی چاروداری، یکی دیگر از موسیقی‌های آوازی مازندران است که چارو دارها از آن استفاده می‌کنند و بیان زندگی پرپیچ‌وخم چار و دارهای مازندران است. موسیقی آوازی بازتاب زندگی چارودارها است و معمولاً هم به‌وسیله چارودارها خوانده می‌شده است. چارودار شخصی است که چند الاغ یا اسب و یا قاطر دارد و به‌وسیله این چهارپایان مسافران را از محلی به محل دیگر می‌برد و یا بار و مال حمل می‌کند و از این بابت وجهی دریافت می‌نماید. (لغت‌نامه دهخدا) ملودی چاروداری گاهی در ریتم و گاهی به‌صورت آوازی معمول است که آوازگونه آن بیشتر رایج است. چارو دار گاهی سواره و گاهی هم پیاده بوده و احتمال می‌رود هنگام سواره و یورتمه رفتن مرکب اکسان هایی در ملودی ایجادشده و ملودی ریتمیک گردیده، چه‌بسا چارودار همین ملودی را هنگام پیاده به‌صورت آوازی می‌خوانده است.

در موسیقی مازندران توجه ویژه‌ای به موسیقی چاروداری شده است به‌طوری‌که تقریباً در شمار زیادی از آلبوم های محلی مازندرانی، ترانه‌های چاروداری را شاهدیم که به بیان حال‌وروز چاروداران می‌پردازد که با لحنی غمناک همراه است.

ملودی چاروداری گاهی در ریتم 8/6 وگاهی به‌صورت آوازی معمول است که آوازگونه آن بیشتر رایج است. چارودار گاهی سواره و گاهی پیاده بوده و احتمال می‌رود هنگام سواره و یورتمه رفتن مرکب  اکسان هائی در ملودی ایجادشده و ملودی  ریتمیک گردیده است.

 

موسیقی در زندگی مردم مازندران

موسیقی‌درمانی

قطعه خاصی در مازندران در مورد درمان وجود ندارد ولی به گفته بومیان وجود داشته و به هنگام ایجاد تعادل روحی و آرامش بخشیدن به بیماران و برای کسانی که در بستر بیماران بودند این موسیقی نواخته می‌شد تا عذاب کمتری بکشند و آسان‌تر جان دهند؛ یا برای کسی که دچار پلنگ گرفتگی می‌شد این موسیقی کمک می‌کرد تا بیمار به خواب نرود و دچار کابوس نشود و لله وا ساز اصلی این موسیقی بوده است.

مقام خوانی در موسیقی مازندران

موسیقی آیینی

موسیقی آیینی آوازی شامل «نوروز خوانی»، «نواجش یا نوازش (موری)» و «چاووش خونی» است.

نوروز خوانی معمولاً از نیمه دوم اسفندماه آغازشده و بندرت تا دهه نوروز ادامه دارد. نوروز خوآن‌که در مازندران به نوروز خون معروف است همراه با یك یا دو نفر به در خانه‌ها رفته و با اطلاعاتی كه قبلاً از اوضاع‌واحوال صاحب‌خانه كسب كرده به حمد وستایش خداوند و ائمه و اطهار و وصف خانه و اعضای خانواده می‌پردازد و ضمن آن تقاضای انعام وعیدی می‌كند. اگر صاحب‌خانه انعام دادضمن ابیاتی اورا دعا ودرغیراین صورت با اشعار گله‌آمیز به در خانه دیگری می‌رود. چاووش‌خوانی (چاووش خونی) از موسیقی ملی و مناطق دیگر گرفته‌شده است و ازنظر مضمون برداشتی از آیین مذهبی ایران پس از اسلام است. این آواز به هنگام مسافرت زوار به اماكن مقدسه یا به هنگام مراجعت آنان خوانده می‌شود. برخی معتقدند كه آواز نوازش یا نواجش در ارتباط با دوری فرزندان و بستگان درجه‌یک خوانده می‌شود و گاهی هم مادران جهت نوازش فرزند كوچك خود آن را می‌خوانند

موسیقی حماسی

این نوع از موسیقی نیز شامل موسیقی مناطق مركزی، غرب و شرق مازندران، است و موسیقی حماسی كتول و موسیقی حماسی تعزیه را دربر می‌گیرد. موسیقی حماسی این منطقه نیز ازنظر تاریخی و با توجه به قرن‌ها درگیری و منازعه با طوایف داخلی مبارزه با اقوام و طوایف صحرای آسیای میانه ونیز آمیزش این موسیقی با موسیقی اقوام هم‌جوار و یا ساكن در منطقه شكل‌های متفاوت و متعددی دارد. اصیل‌ترین و قدیمی‌ترین موسیقی حماسی این منطقه مربوط به مردمان تبری زبان ساكن در کوهستان‌ها و كوهپایه‌ها بوده و در دو بخشداری و آوازی چه ازنظر ساختار نغمه و چه از حیث محتوا و مضمون، دارای ارزش‌های غنی و دست‌نخورده است. بكر بودن كوهستان‌های مركزی و دور بودن منطقه و نداشتن هم‌آوازی با سایر اقوام موجب ادامه حیات و تثبیت تعداد قابل‌توجهی از نغمه‌های حماسی مربوط به ساز سرنا شده است ازاین‌رو هنوز می‌توان شاهد قطعاتی بود كه با الهام از رزم‌ها، حماسه‌ها، حركات موزون نمایشی، پهلوانی‌ها و كشتی‌ها و ورزش‌های محلی هم جون یک‌چوبه، دو چوبه، سه‌چوبه، چارچوبه، كشتی مقوم، تركمونی، گبرگر، روونی، شروشور و اسب تاجنی هر یك حماسه‌ها و داستانهای مربوط به خود را دارند و بازگوكننده گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی مردم منطقه هستند. برخی از آیین‌ها و مراسم نمایشی مربوط به این قطعات هنوز با سرنا و «دوسركوتن» اجرا می‌شوند، به عنوان نمونه درمبارزه پهلوانی كشتی «لوچو»، از آغاز تا پایان مبارزه قطعاتی توسط سرنا ونقاره اجرا می‌شود كه مفاهیم شروع مسابقه، پیروزی، شكست و پایان آن است. «سوت‌ها» عموما الهام گرفته از زندگی و مبارزه‌ای یاغیانی است كه به خاطر ستم مضاعف دوران فئودالیسم، با زمین داران وملاكان بزرگ و همچنین نیروهای حكومت مركزی به مقابله برخاستند. سوت معمولاً پس ازمرگ این افراد و در رثای قهرمانی‌ها، سلحشوری‌ها و مبارزات شان سروده و خوانده می‌شدند. گرچه شماری از افرادی كه اشعار رزمی و حماسی برای آنان سروده شد، از لحاظ شخصیت اجتماعی، چهره‌های نامطلوب و مخدوشی بودند و در مواقعی نیز به آزار مردم می‌پرداختند، ولی بر اساس سنت‌ها و ذهنیت قهرمان پرورانه بومیان منطقه، همین افراد رفته رفته در ادبیات و فرهنگ عامه به قهرمان تبدیل شدند و منظومه‌هایی در رثای آنان ساخته شد كه از میان می‌توان به «حسین‌خان»، «هژبرسلطون»، «حجت غلامی»، «رشیدخان»، «آق ننه» و «عشق‌علی یاغی» اشاره كرد. منظومه‌هایی همچون «مم‌زمون»(محمد زمان) اگرچه دارای منشاء تراژیك و لیریك است ولی به دلیل قهرمانی‌های مم‌زمون و مبارزات مداوم او با والیان منطقه و در نهایت نیروهای حكومت مركزی، ازنظر نغمه وشعر یكی از غنی‌ترین و بكرترین منظومه‌های حماسی مازندران است. مم‌زون عیاری صاحب نام و مورد علاقه اهالی‌شرق مازندران بود كه‌در مبارزه‌ای نا برابر جان باخت و سوت به جا مانده‌از او مربوط به اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار است. منظومه «اكبرپهلوون» كه به «ذبیح پهلوون» و «عامی دترجان» نیز شهرت دارد از جمله سوت‌هایی است كه قدمت قهرمان پروری و آرمانگرایی را در موسیقی حماسی منطقه نشان می‌دهد. درزمان حاضر نزدیك‌ترین و متداول‌ترین سوت، «سوت مشتی» بوده كه مربوط به ‪ ۵۰ سال قبل است.

موسیقی گوداری

قوم گدار اساسا قومي خنياگر بوده و بنابر شواهد تاريخي علل حضور آنان در ايران نيز از همين مساله ناشي شده است. آنان توانسته‌اند به تدريج و با گذشت زمان بخشي از نغمات، الحان و دانسته‌هاي موسيقي قوم خود را به استادي با موسيقي مازندران تلفيق نمايند، از همين رو امروزه بسياري از مقامات و ریز مقامات مازندراني در بخش سازي و هم در قسمت آوازي، در مناطق شرقي استان، داراي نوعي حالات و لهجه انحصاري است كه ما مي‌توانيم از آن‌ها به عنوان موسيقي گداري ياد كنيم.

توجه به ويژگي‌ها و حالات ياد شده مشخص مي‌نمايد كه اين قطعات با فرهنگ موسيقي ساير اقوام در مازندران مرتبط نيست. بدون شك لهجه و حالات فوق كه داراي زيبايي خاص و مورد پذيرش در مناطق شرقي استان مي‌باشد درواقع روايت گوداري از موسيقي مازندران محسوب مي‌شود. اگر بخواهيم از نمونه بارز اين حالات ياد كنيم بايد به تحريرهايي اشاره نماييم كه توسط دو لب ايجاد شده و در بسياري از مقامات و ریز مقامات مناطق شرقي خاصه در «كتولي» و «كل حال» شنيده مي‌شود. هم‌چنین آن‌ها به دليل استعداد ويژه قومي و سابقه در زمينة موسيقي موفق شده‌اند با فراگيري استادانه برخي از سازهاي تركمني و خراساني براي مردم اين منطقه بيان تازه‌اي بيابند.

صدادهي اين سازها دريچه و چشم‌اندازهاي نويني را در مقابل هنرمندان و علاقه‌مندان به موسيقي باز نمود. توانايي اين سازها در اجراي موسيقي مازندراني خاصه در بيان ریز مقامات موجب شد تا امروزه سازهاي ياد شده آن چنان رواج بيابند كه در رديف سازهاي بومي مازندران به شمار آيند. علاوه بر رنگ و صدادهي ويژه اين سازها كه جزو صفات آن ها است و موجب تنوع در حالات و بيان موسيقي منطقه شده است، نوازندگان گودار تكنيك‌هاي جديدي را نيز ابداع نوده و بر آن ها افزودند. رفته رفته نوازندگان ماهري از ميان گودارها برخاستند و جايگزين نوازندگان بومي شدند. هم اينان موجب حفظ و انتقال بسياري از نغمات و ريتم‌هاي وابسته به اين سازها به نسل‌هاي آينده خود شدند.

گودارها به دليل وضعيت معيشتي و مشاغلي كه به عهده آن ها نهاده مي‌شد، با بيشتر اقوام و گروه‌هاي ساكن در مازندرن و يا مردم مناطق هم‌جوار در ارتباط بوده‌اند. از همين راه آن هابا موسيقي اقوامي چون كردها، ترك‌ها و سيستاني‌ها آشنا شده و حتي بسياري از مقامات تركمني و خراساني را نيز آموختند. تجارب و استعداد آنان در زمينه مذكور بسياري از ويژگي‌ها، تكنيك‌ها و همچنين مسايل موضوعي موسيقي اين اقوام را با موسيقي مازندران پيوند داد.

مقام هرايي تركمني با مجموعه‌اي از ریز مقامات مربوط به آن‌که ضمن آميختگي با حالاتی از موسيقي خراساني، به موسيقي شرقي مازندران راه يافت نموند بارزي از اين انتقال است. افزون بر اين شمار زیادی از ریز مقامات كه حاكي از آميزشي واضح و انکارناپذیر از موسيقي تركمني، خراساني و الحان ساير مناطق است وارد موسيقي مازندران شد. هم‌چنین از طريق هنرمندان گودار شاهد نوع ويژه‌اي از موسيقي در مناطق شرق استان هستيم كه از موسيقي روايي و خنيايي پر قدمت مازندران الهام گرفته است.
هرچند هنرمندان مازندراني پيوسته موسيقي گوداري و هنرمندان آن را به ديده تحقير نگريسته‌اند اما واقعيت اين است كه بسياري از آنان به ويژه در مناطق شرقي استان و جلگه‌هاي اين مناطق به گونه‌اي جدي از موسيقي گوداري تأثیر پذيرفته‌اند.

اگر بخواهيم تعريف جامعي از موسيقي گوداري به دست دهيم، بايد بگوييم اين موسيقي بيان ويژه‌اي از موسيقي مازندراني است كه بااحساس، دانش و فرهنگ موسيقيايي قوم گدار در هم مي‌آميزد تا بر اساس رنج‌ها و مشقات تاريخي اين قوم، از آن روايتي حزن‌انگيزتر و دردمندانه‌تر ارائه دهد. شكل‌گيري اين روايت ويژه از موسيقي منطقه محصول قرن‌ها تلاش و ممارست گدارهاست.

به همين جهت مي‌توان بسياري از مقامات و منظومه‌هاي موسيقي مناطق مركزي مازندرآن‌هم چون «كتولي»، «كل حال» و «طالبا» را با اندك تغيير در موسيقي گوداري مشاهده كرد. هم‌چنین تعداد بي‌شماري از ریز مقامات مناطق مركزي با تغييراتي در لهجه و حالات در موسيقي گداري ملاحظه مي‌شوند. از ويژگي‌هاي ديگر موسيقي گوداري، جايگزين نمودن كمانچه به‌جای ني چوپاني مازندراني (لله وا) و استفاده از سازهاي كوبه‌اي غیر مازندرانی مانند دايره‌هاي بزرگ و تنبک در اجرا و بيان ریز مقامات است.

سخن آخر

و مردمان مازندران با موسیقی راه و رسم زندگی و عاشقانه‌های خود را به نسل مایی بعد منتقل می‌کردند و این فرهنگ و موسیقی کم‌کم رو به افول و نابودی پیش می‌رود و روزی می‌رسد که کسی از این فرهنگ و موسیقی غنی یاد نمی‌کند به همین منوال باید با بازنگری و باز خوانی کردن این موسیقی به‌نوعی که جوانان روی بیاورند تا دیواره فرهنگی مازندران رو به خرابان نرود در جوامع امروز که سبک مایی موسیقی جذاب به آفرینش می‌رود و در جامع فراوان می‌شود رنگ و بوی موسیقی‌هایی مقامی و بومی کم می‌شود و کسی به سراغ این موسیقی‌ها نمی‌رود برای همین باید این موسیقی‌ها باز خوانی شوند ترانه‌های قدیمی دوباره نواخته شود و سیوه فرهنگ‌سازی این موسیقی‌ها به‌گونه‌ای باشد که جوانان و نوجوانان را به خود جذب کند تا این گنجه بسیار مهم و مملوِ از فرهنگ بومی مازندران حفظ بماند.

 

منابع

برداشتی از:

کتاب موسیقی مازندران کیوان پهلوان

کتاب نگاهی جامعه‌شناختی به موسیقی مازندران علی‌اصغر اسحاقی گرجی

مقاله موسیقی گوداری در مازندران و گرگان جهانگیر نصر اشرفی

سایت بندپی بخش چاربیداری

 

اختصاصی آوای پاپ

  • برچسب ها
تاریخ انتشار : 16 اکتبر 2017     /     چاپ این صفحه
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار مرتبط

آخرین اخبار موسیقی ایران

” شب نغمه‌های اذان ایرانی ” روی صحنه می‌رود

گزارش تصویری کنسرت آرش و مسیح در تهران

پیمان ملکی خواننده تیتراژ پایانی ” به خانه برمی‌گردیم ” شد

گزارش تصویری کنسرت حامیم در تهران

روزبه بمانی در تهران به روی صحنه رفت

گزارش تصویری کنسرت مجید رضوی در تهران

آغاز فعالیت‌های ارکستر نوای آفتاب در سال 1403

تور کنسرت‌های داود آزاد و دف نوازان حیران / از زنجان تا تالار وحدت

حمید البرز با «دیوونگی» به دنیای موسیقی می آید

تابلوموزیکال تار و تاریخ برای روز بزرگداشت سعدی

آثار جدید علی نبوتی به زودی منتشر می‌شود

گزارش تصویری کنسرت آرمین زارعی در تهران

تک آهنگ «بی بدن» با صدای چاوشی منتشر شد

«به نام ایران» در تالار وحدت اجرا شد

آغاز فعالیت حامد برادران با هنرمندان بین المللی

«تار و تاریخ » را در جنگل حرا تماشا کنید/ قصه یک گیاه اسطوره‌ای

آثار جدید سهیل ماسان در صف انتشار

اثر جدید فرشید کاکاوند با نام «ساقی» منتشر شد

موسیقی فولکلوریک «عاشیقی» استان مرکزی ثبت ملی شد

اجرای پروژه «و تو هم برنگشتی» مهیار علیزاده آغاز شد

اجرای «ارکستر باس» در هجدهمین شب موسیقی ارسباران

آثار جدید سهیل ماسان در صف انتشار

تار و تاریخ با محرم اسرار در معبد آناهیتا

احتمال اجرای هنرمندان ترکیه ای و پاکستانی در تالار وحدت

تورکنسرت علیرضا قربانی در تهران به پایان رسید

معنی ضرب المثل جوینده یابنده است

برگزیدگان «موسیقی» جشن حافظ معرفی شدند

بازیگران پروژه «و تو هم برنگشتی» مهیار علیزاده معرفی شدند

اجرای عاشقانه‌هایی برای ایران در روزهای آخر اسفند

راه‌یابی ۲۰ گروه به مرحله نهایی سرود روستایی رضوی

هنرمندان
آرشیو هنرمندان ...