گفتم این آغاز پایان ندارد عشق اگر عشق است آسان ندارد
گفتی از پاییز باید سفر کرد گرچه گل تاب طوفان ندارد
آن که لیلا شد در چشم مجنون هم نشینی جز باران ندارد
گفتم این آغاز پایان ندارد عشق اگر عشق است آسان ندارد
آن بهاران کو آن روزگاران کو زیر باران آن حال پریشان کو
بازآ من آسیمه سر بی بال و بی پر مانده جای تنهایی در سینه ها مانده
رفته مجنون و لیلا به جا مانده از مستی و مینا و می اشکی به ساغر مانده
گفتم این آغاز پایان ندارد عشق اگر عشق است آسان ندارد
گفتی از پاییز باید سفر کرد گرچه گل تاب طوفان ندارد
آن که لیلا شد در چشم مجنون هم نشینی جز باران ندارد
گفتم این آغاز پایان ندارد عشق اگر عشق است آسان ندارد
تمامی آثار صوتی و تصویری منتشرشده در سایت تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشند.
کلیه حقوق مادی و معنوی برای این پایگاه خبری آوای فردا محفوظ می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید