فرهاد مهراد خواننده و نوزانده پاپ-راک ایرانی در ۲۹ دی ماه سال ۱۳۲۲ چشم به جهان گشود.
خواننده ای که در میان مردم ایران و اهالی خاص هنر از محبوبیت فراوانی برخوردار است و تولدش باعث تحول موسیقی داخلی این سرزمین شد.
فرهاد فقط سه سال داشت که علاقه اش به موسیقی را با نشستن پشت در بسته ی اتاق برادرش و گوش دادن به تمرین ویولن او نشان داد و همین عامل باعث شد بعدها برایش ویولن بخرند اما طی اتفاق عجیبی این ویولن شکست.
از افتخارات فرهاد در ایران همین بس که نخستین آلبوم راک اند رول به زبان انگلیسی متعلق به اوست.
فرهاد را خواننده اجتماعی خوان و فریادگر آزادی و روشنگری می دانند، چرا که همیشه سعی می کرد ترانه های عمیق و خاصی را بخواند که دری از آگاهی را به روی مخاطب خود باز کند.
از سال ۱۳۴۲ کم کم شهرت وی آغاز شد و در سال ۱۳۴۵ به “ریچارلز ایران” ملقب گردید.
«مرد تنها» ترانه تیتراژ فیلم سینمایی “رضاموتوری” باعث شد فرهاد بین عموم مردم محبوبیت بیشتری کسب کند؛ هرچند که به قول زنده یاد “بابک بیات” فرهاد و سبک منحصر به فرد اش، متعلق به قشر خاصی از جامعه بود.
متخصصین هنر، “یکپارچگی و وحدت” را از شاخصه های موسیقی فرهاد می دانند.
فرهاد مهراد در طی سال های فعالیتش، غیر از زبان شیرین مادری، قطعاتی به زبان های “ارمنی، انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی” منتشر کرده است.
“خسرو لاوی” ناشر آهنگ های وی درباره اش می گوید: فرهاد بسیار کتابخوان بود، همیشه خورجینی همراهش داشت که در آن مملو از کتاب بود. انسان مذهبی ای نبود اما اوقاتی که کارمان تا صبح طول می کشید نزدیک اذان صبح خلوتی پیدا می کرد و نمازش را می خواند.
کنسرت سال ۱۳۷۴ مهراد در شهر کلن اولین کنسرت بعد از انقلاب بود که توانست مجوز اجرا در خارج از کشور را دریافت کند.
مجموعه ای از ترانه های دهه پنجاه فرهاد تحت عنوان آلبوم “وحدت” در سال ۱۳۷۶ توسط شخص ناشناسی منتشر شد.
افراد بسیاری از اهالی هنر، فرهاد مهراد را اسطوره ای تکرارناشدنی در تاریخ موسیقی ایران می دانند؛ کسی که هرگز برای سرگرمی و کسب درآمد، خوانندگی را انتخاب نکرد و صدای خاصی داشت که کمتر می تواند با صدای کسی اشتباه گرفته شود.
در سال ۱۳۷۷ در هتل شرق تهران کنسرتی برگزار کرد و در همان سال آلبوم “برف” وی منتشر شد.
سال بعد، فرهاد مهراد در تدارک آلبوم دیگری با نام «آمین» بود که مجموعه ترانه هایی از زبان های مختلف را در بر می گرفت، اما کم کم بیماری هپاتیتش شدت گرفت؛ در نهایت ناچار شد خرداد سال ۱۳۸۱ برای درمان به فرانسه برود، اما دست تقدیر، این خواننده معترض خوان را که هرگز فرصت نکرد عاشقانه بخواند؛ نهم شهریور ۱۳۸۱ به دیار باقی فرستاد. پیکر این هنرمند در آغوش قطعه ای از خاک پاریس قرار دارد.
اگر سری به باغ فردوس تهران بزنیم، موزه ای تحت عنوان “خانه فرهاد مهراد” را که تداعی زندگانی این هنرمند کم سخن و پرطرفدار است، می توانیم از نزدیک نظاره کنیم؛ این موزه در سال ۱۳۹۱ به همت همسرش، بنا شد و وسایلی مانند عینک، کتاب های کتابخانه شخصی مهراد، ساعت، پیانو، گیتار، قرآن شخصی او و دست نوشته هایی با خط خوش فرهاد در این موزه به چشم می خورد.
روحش شاد که یادش گرامی است.
دیدگاهتان را بنویسید